پنجشنبه گذشته، حدود ساعت ده و نیم شب، بعد از حدود پنج شش روز، از سمنان به شهمیرزاد نقل مکان کردیم. توی این مدت که سمنان بودیم، گرمای هوا حال هر دومون رو گرفته بود. خلاصه که تموم شد و اومدیم شهمیرزاد و راحت شدیم.

چهارشنبه ۲۰ تیر، بعد از مدتها محمود و شراره و تارا و وحید و مهتاب رو دیدیم. شام رو در رستوران زرتشت خوردیم و بعد در بازار و خیابان های اطرافش پیاده روی کردیم.

اما جالب ترین اتفاق این مدت، مطالعه کتاب "یادگار زیران" با تصحیح دکتر ژاله آموزگار بود که چهارشنبه گذشته شروعش کردم و بامداد جمعه، ساعاتی بعد از رسیدن به شهمیرزاد، تمومش کردم.

کتاب کوتاهی بود ولی بسیار جذاب و گیرا. خیلی خوشم اومد و چون حالت نمایشی داشت، بسیار حالت تصویری داشت و همش اون صحنه ها و گفت و گو ها رو مجسم می کردم. 

محرک اصلی جهت ترغیب به خوندن این کتاب، سوالی بود که در بازی Quiz of Kings مطرح شده بود و نام این کتاب رو در یک سوال مطرح شده مشاهده کردم.

دیشب مهندس و خانم مهندس و بدون حضور شایان، شام مهمان ما بودند. متین از صبح آبگوشت بار گذاشته بود و قسمت مهندس و خانم مهندس بود. جای شایان خالی بود. اگر شرایط به خوبی پیش بره، دهم شهریور، شایان جهت تحصیل موسیقی به اتریش میره.

والسلام

کتاب جاسوسی که سقوط کرد

داستان کوتاه پر عقاب

پایان کتاب کلیله و دمنه

کتاب یادگار زریران

مهندس ,کتاب ,خانم مهندس ,کتاب یادگار
مشخصات
آخرین جستجو ها