همون طور که قبلا گفتم، مدت ها مشتاق بودم تا کتاب "کلیله و دمنه" رو بخونم. دو بار کتاب به دستم رسید و نشد که بشه. هر دو بار هم از کتابخونه پدر متین. یکی به تصحیح مجتبی مینوی و دیگری کتابی جیبی به تصحیح عبدالعظیم قریب.

اما قسمت به کتابی رسید که عظیم و مهسا، موقع مهاجرت به آلمان به همراه قابوس نامه، به من هدیه دادند. این کتاب هم نسخه تصحیح شده مجتبی مینوی طهرانی از کلیله و دمنه نصرالله منشی بود.

دقیق یادم نیست کی شروع به خوندنش کردم، ولی وقت های پرت و آخر شب ها رو مصروف خوندنش کردم تا اینکه بامداد پنجشنبه ۱۴ تیر، کتاب به پایان رسید.

کتاب جذاب و خوندنی بود. حکایات و داستان ها آدم رو مجاب و مشتاق می کرد که کتاب رو دنبال کنه و زمین نگذاره. علت دیگه هم این بود که مهدی سیدی در خوانش بیهقی خودش، اشاره کرد که نصرالله منشی، از نوادگان احمد عبدالصمد شیرازی (وزیر آلتونتاش خوارزمشاه و بعد ها وزیر مسعود غزنوی) بوده. 

به یاد اینکه برزویه طبیب، با چه رنجی، این گنج حکمت های باستانی رو از هند به ایران آورده، با یاد ابن مقفع ایرانی، که این متن رو از سانسکریت به عربی ترجمه کرده، به یاد پدرم که می گفت در دوران دبستان، از روی کلیله و دمنه به اونها املا می گفتند و با یاد کرد دوران عجیب غزنوی و همه و همه، کتاب رو به پایان رسوندم. باشد که این حکمت ها رو در زندگی به کار ببندم. تا چه پیش آید.

کتاب جاسوسی که سقوط کرد

داستان کوتاه پر عقاب

پایان کتاب کلیله و دمنه

کتاب یادگار زریران

کتاب ,دمنه ,کلیله ,تصحیح ,رسید ,مجتبی مینوی ,کتاب کلیله
مشخصات
آخرین جستجو ها